آمد رمضان....
رمضان آمد مولای من : تبریک مرا برای آمدن ماه مهربان خدا پذیرا باش ..
نماز و روزه هایت قبول آقاجان ...
مولای من : رمضان آمد و چشم من به قامت دلربایت .... روشن نشد ..
مولای من : رمضان آمد و من زنده ام هنوز هم ولی هنوز خبری از آمدنت نیست در زمین ...
مولای من : رمضان آمد با "شب های قدر"ش که اهل آسمان برای قدردانی به محضرت می رسند ولی اهل زمین هنوز حضور ترا هم درک نکرده اند ...
مولای من رمضان آمد و ماه دلربای رمضان را هم دیدند اما چشم من هنوز هم به جای رُخ دلربای تو باید به ماه آسمان نگاه کند ...
مولای من : رمضان آمد :
خدا کند یکی از جمعه های رمضان : روز ظهورت باشد ..
خدا کند یکی از همین سحرهای زیبای رمضان :
مؤذنِ زمین باشی و اذانِ زمین را خودت بگویی ...
گوشِ جان و قلب م : برای شنیدن ندای اذان ت
بی تاب است و بیقرار ...
اللهم عجل لولیک الفرج
نظرات شما عزیزان: